Friday, September 05, 2003

...
...
...
از این پس راه روشنی در پیش پای گشوده خواهد بود
که اگرچه زیاد هموار نیست
اما بايد دانست که رنج همواره با لذت درآميخته
و مطمئن بود که لذت بس ژرفتر از محنت راه مي باشد
پس چه باک از گام نهادن به جلو
به پيش بايد رفت
در راهي که به آن اعتقاد داريم
وبه اعتقادي که همواره آن را مورد سنجش قرار مي دهيم
تا شکل تعصب به خود نگيرد

.......

اينک مي توانم با قلبي آسوده از اينجا بروم
من به زماني در سکوت نيازمندم
تا آرامش خويش را دوباره بازگيرم
و اين بار سکوتم را تا زمان نامعلومي نخواهم شکست
که نه تنها اينجا بلکه در هر مکان ديگري بدان محتاج مي باشم

به ياد ترانه زمين گوستاو مالر
و
براي ابد نيلفام
براي ابد
براي ابد
آنجا که زبان از سخن باز مي ماند، موسيقي وارد مي شود
ليک انسان
هشدار تو را
به جناياتي که در طول تاريخ به خاطر تاثيراين هر دو - ادبيات و موسيقي - رخ داده
و به بسيار اشعار شيوا و آهنگهاي زيبايي که خشونت آفريده و همچون فاشيزم از دل سخنان نغز و ترانه ها و ملوديهاي زيباي انقلابي برخاسته و به تحميق توده ها پرداخته

آري ، اينجا نيز بايد با فلسفه زيبايي هاي هنر را تفسير کرد و آن را در مهار انسان در آورد

.......

زندگي ملقمه ايست از شادي و رنج
اما خيلي از رنجهاي اون واقعا مي تونه که رنج نباشه چون فقط ناشي از يک نوع سوء تفاهمه
سوء تفاهم ما با محيط پيرامونمون
با ديگران
يا حتي بين خودمون با توقعاتمون

زدودن اين سوء تفاهمات کار آساني نيست
براي همينه که هنر زندگي کردن سخت ترين هنر دنياست
ولي مطمئنا لذتبخش ترينشون هم هست