Friday, July 18, 2003

براي بزرگ مرد تاريخ
همان کس که دغدغه آزادي نسل بشر را داشت و تمام عمر را با سختي گذراند تا به انسان بگويد از چه مينالد و از چه بايد بنالد. اويي که علت اصلي رنج انسان را نشانه گرفت و زندگي اش را وقف آگاهي نسلها به تيره بختيهايشان ساخت

او در درجه اول يک فيلسوف بود و پس از آن يک جامعه شناس و اقتصاددان که تاريخ را داراي فلسفه و موضوع شناخت را يک سير جدلي مي دانست اما پيروان او همچون دشمنانش چهره انديشمند وي را تا حد يک ايدوئولوگ و گاه تا مرتبه يک نظريه پرداز خشونت و چريکيزم تنزل دادند و البته چه جناياتي که به نامش انجام نپذيرفت

اگرچه نظريات او گاه خيالپردازانه و آرزومندانه ميشود و همچون هر نظريه اي ديگر جاي انتقاد دارند اما مفاهيمي که مطرح کرد در کنار عشقش به آزادي واقعي انسان هميشه ارزشمند خواهد ماند


. .......

ميگويند وقتي لبخند ژکوند به وضوح به چشم مي آيد
که به قسمتهاي ديگر صورت او نگاه کنيم

آيا حقيقت اين گونه بر ما جلوه ميکند !؟


......

راپسودي اسپانيول آلبنيز
عجيبه
گاهي چه فضاي شرقي اي پيدا ميکنه

ضربهاي گسسته پيانو
وسپس صداي ممتد فلوت پيکولو از دوردستها
شايد از آنسوي تمدن کهن سرزمين زيتون
از عصر سليمان نبي

Friday, July 11, 2003

آيا هدف وسيله را توجيه ميکند؟
آيا مي توان براي رسيدن به هدفي به فرض متعالي دست به هر وسيله اي زد؟
اين پرسش يکي از سوالهاي اساسي فلسفه اخلاق است

من شخصا فکر ميکنم
نه
هرگز نمي توان چنين توجيه نمود

اولا ما داخل سيستم هستيم بنابراين نمي دانيم که واقعا تعالي چه معنايي دارد. بسياري از پارامترهاي شناخت براي ما مجهولند پس شايد هدفي که ما نام متعالي بر آن نهاده ايم از ديدگاهي ديگر به گونه اي متفاوت تفسير شود
ثانيا ما از پيامدهاي وسايلي که در راه هدفمان به کار مي بريم نا آگاهيم. چه بسا تبعات کاربرد اين وسايل ما را از هدفمان دورتر سازد.
من فکر ميکنم هوشياري در مسيري که مي پيما ييم مهمتر از قرار دادن يک هدف تعريف شده براي خويشتن است
حتي مي توان گفت هدف در همين مسير نهفته است يعني همان انسانيت


.......

غم تنهايي يک ويولن
در کنسرتو ويولن ماکس بروخ
از رنج و خستگي

و ناگاه پيوستن ارکستر
سر دادن نواي همدلي
و رسيدن به اوج زيبايي

.......




















سوار
رنه ماگريت

در لابلاي خودآگاه و ناخودآگاه

Friday, July 04, 2003

ايدئولوژي و استراتژي


چه بايد کرد

براي دست يافتن به زندگي بهتر؟

پاسخ اين پرسش را نبايد ساده انگاشت زيرا در اين صورت به دام ايدوئولوژي خواهيم افتاد
دستگاههاي ايدوئولوژيکي سعي دارند با مطرح کردن چند فرض ساده پاسخ همه پرسشهاي انسان را در زندگي بدهند
خيال باطل
يا دستمايه صاحبان قدرت براي تحميق توده
شايد اينجا مفهوم استراتژي مفيدتر واقع شود. استراتژي ارائه راهکار وابسته به زمان و مکان و ضرورتهاي موجود است بدون اعتقاد به مطلق بودن پاسخ ها
پذيرش اصل پويايي و تکثر انديشه براي شناخت بيشتر در حين اداره جامعه
تلاش براي يادگيري
کشيدن بهترين خط از ميان نقاط پراکنده
و يا به قول مهندسين صنايع
بالا بردن بهره وري سيستم
که البته همه اينها وابسته به شناخت ما در هر زمان است

.......


موسيقي شبي در باغهاي اسپانيا
اسرار آميز و گاه مخوف
شبهاي گرم تابستان
توي باغهاي سبز و انبوه ميوه

چيزهايي که هيچوقت نديده ام…
ولي فکر ميکنم که ديده ام



.......








سوار گمشده
رنه ماگريت



فراسوي واقعيت گمگشتگي انسان
در پهنه نا شناخته گيتي






و جالب اينکه در پي وهم خويشتن دست به هر کاري ميزنيم
در حالي که درآنسو نيز ترس آن است که خود را مصداق اين بيان بيابيم

در انتخاب هدف آنقدر دقيق شدم
که عمر بگذشت و دوره انتخاب هم گذشت
س . ب